بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام بی نقص من (قسمت چهارم)
درقسمت قبل ، بحث معجزه قرآن شد، من فقط یکی ازهزاران معجزات قرآن را بیان میکنم و هدفم این است که هرگونه شبهه در مورد نقص و تحریف در قرآن را نفی کنم، هرچند در قلب فردی که نخواهد هدایت را بپذیرد همیشه شک و شبهه در غلیان است؛
در قرآن کریم ذکر شده است که عنکبوت تار می تند و از فعل مونث استفاده می کند، دانشمندان بعد از حدود هزار سال فهمیده اندکه فقط عنکبوت ماده میتواند تار بتند!!
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»«مثل آنان که سوای خدا را دوستان میگیرند، مثل عنکبوت است که خانهای بساخت و کاش میدانستند هر آینه سستترین خانهها، خانه عنکبوت است»(سوره عنکبوت، آیه ۴۱).
«این آیه قرآنی به صراحت میگوید که عنکبوت ماده به ساخت خانه اقدام میکند چرا که از فعل مونث (اتَّخَذَتْ) برای عنکبوت استفاده نموده است. علم امروزی نیز دقیقا ثابت نموده است که وظیفه ساخت خانه بر عهده عنکبوت ماده است که با غدد ترشح کننده ماده ابریشمی، اقدام به ساخت لانه میکند. بنابراین تنها عنکبوت ماده به وسیله نخ بافته شدهای که در انتهای شکم او قرار دارد، اقدام به ساختن لانه میکند و این نخ در عنکبوت نر وجود ندارد.»
معجزات ریاضی وهندسه ، زیست شناسی ،نجوم ، مراحل تشکیل انسان در رحم و .... معجزاتی هستند که ما آنها را تا حدودی فهمیده ایم ، خدا می داند چقدر معجزه در قرآن وجود دارد و ما چه زمان متوجه آنها خواهیم شد...
برای مشاهده معجزات دیگر این کتاب عزیز ، شما خواننده گرامی را به مراجعه و مطالعه درمورد دیگر معجزات قرآن توصیه می کنم.
براستی این کتاب جز از یک منبع والامقام باقدرت لایتناهی صادر نشده است و مقایسه جاهلانه آن با کتب تحریف شده ی ادیان دیگر، فقط کار رابرای رسیدن به هدایتی که مدنظر خداوند است،سخت میکند.
اسلام آخرین وکاملترین دین
در ابتدا لازم می دانم یک نکته مهم را ذکر کنم ؛ من آن را در قالب مثالی ساده بیان می کنم:
همه ما خوب می دانیم که وقتی مرحله ابتدایی مدرسه تمام می شود مرحله متوسطه و دانشگاه و... شروع می شود، و هر مرتبه بالاتر از مرحله قبل است، هیچ فردی عاقلی بعد از اتمام مرحله دانشگاه به مرحله قبلی بر نمی گردد؛ چون انسان فطرتا،طالب کمال است و این عقب گرد، اصلا با فطرت انسان سازگاری ندارد، وقتی هم که اسلام ، بعد از دین یهود و میسحیت آمد ،چون آخرین دین آسمانی از جانب خداوند معرفی شده است ، پس کاملترین دین بوده و تمام محتوای راهنما برای هدایت را در خودگنجانده است ؛لذا باقی ماندن به دین قبلی و یا برگشتن از این دین به دین قبلی یعنی ارتداد اصلا عاقلانه نیست و به نظر من یک نوع نافرمانی و پیروی از هوای نفس است.
منظورم از هوای نفس این است که چون احکام دین به ظاهر سخت به نظر می رسند ؛ شاید برخی از انجام آن سرباز بزنند، سوالی که من از این افراد می پرسم این است که : کدام کار وجود دارد که سخت نباشد؟ غذادرست کردن، کوهنوردی ، سفره چیدن ، درس خواندن و... فقط خوردن و خوابیدن سخت نیست که این دو کار هم به تنهایی مارا به هدف نمی رسانند و بعد از مدتی کوتاه مارابیمار می کنند...
پس آیا سختی کارهای روزانه ما- درقالب مثالهایی که زدم- برای رسیدن به غایتی نیستند؟ پس چرا ازسختی بترسیم؟ مگر انسان با سختی ها رشد نمی کند؟ مگر الماس با سختی فشارها و گرمای زیاد به وجود نیامده است؟ اصلا مگر دنیایی که پراز تزاحم است جای راحتی است؟ (تزاحم در بیان ساده یعنی اگرمن روی یک صندلی بنشینم فرد دیگری نمی تواند روی ان بنشیند، پس تزاحم یعنی منافع افراد در دنیا با هم تزاحم می کند.)
مورچه ها برای هدفهای به ظاهر کوچکشان سختی می کشند ،لاک پشتها با آن لاک سنگین ، به سختی راه می روند، پرنده ها مدام درکوچند وبارها وبارها یک مسیرطولانی را پرواز می کنند و اصلا غر نمی زنند ، آیا ماازآنها کمتریم؟ آیا برای حرکت به دنیای ابدی مان ،یعنی دنیایی که بی منتهاست ، نباید سختی ها را تحمل کنیم ، تا بعد از سختی های بیشماراین دنیای پرتزاحم وکوچک و محدود ، سربلند به مرحله بعد سفر کنیم ؟؟
آیا این عاقلانه است که لذت این دنیای محدود وکوتاه را به لذت دنیای بی انتها ترجیح دهیم؟
با ماهمراه باشید که در پیش روی شما مطالبی هست که از خواندشان به وجد خواهید آمد، ان شاءالله.
ادامه دارد...
نویسنده : فاطمه صالحی
منبع: قرآن کریم
سایت جهاد دانشگاهی