بسم الله الرحمن الرحیم
5 عامل اصلی گرایش افراد به سمت فرقه های انحرافی (قسمت اول)
امروزه توسعه دامنه ابعاد مادی در زندگی جوامع مدرن انسان زمانه ما، نتوانسته از میزان احساس نیاز ریشهدار و همیشگی او به دین و معنویتخواهی بکاهد و اکنون چند دههای است که به اقتضای بازار گرم تقاضای معنویتجویی، طرح مباحث عرفانی و معنوی به شدّت گسترش پیدا کرده است و سبب ظهور فرقهها و عرفانهای کاذب و سکولار شده است. این در حالی است که در دنیای کنونی، هر روزه بر قدرت فرقهها یا کیشها افزوده میشود. در جامعه ما نیز، بهرغم محدودیتهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی در رابطه با فعالیت فرقهها، آنها بهطور خزنده و خاموش در لایههای پنهان جامعه در حال فعالیت هستند. بر این اساس میتوان ادعا کرد توسعه فرقهگرایی در جامعه ایران با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین آسیبهایی است که فرهنگ اسلامی و ایرانی ما را تهدید میکند و غفلت از این مسئله میتواند نتایج جبرانناپذیری در پی داشته باشد. بیگمان اولین قدم برای علاج این آسیب، شناخت صحیح و واقعگرایانه از انواع فرقهها و مختصات هر کدام است. به همین خاطر در سلسله گفتوگوهای « هزارتوی فرقه» به بررسی کلیات فرقهگرایی و شیوه کار آنها و همچنین مختصات مهمترین فرقههای فعال در کشورمان خواهیم پرداخت.
در گفتوگو با حجتالاسلام علیرضا روزبهانی، مدیر گروه نقد فرقه انحرافی مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه و مدیر مؤسسه مطالعات فرقهشناسی معراج به تبیین تقسیمبندی فرقهها، عوامل ظهور و بروز آنها، شیوه جذب افراد به آنها و مسائلی از این دست پرداخته است. متن گفتوگو از نظرتان میگذرد؛
* سوال نخست، اگر بخواهید دسته بندی از فرقههای نوظهور ارائه دهید، از نظر شما این فرقهها به چند دسته تقسیم میشوند؟
فرقهها را میتوان از مناظر مختلف و جهات مختلف ارزیابی کرد و آنها را به انواع مختلف تقسیم کرد. یکی از جهات، جهت اعتقادی است که فرقهها از این نظر به چند بخش تقسیم میشوند: فرقههایی که منتسب به یک دیانت هستند؛ مثل فرقه وهابیت که منتسب به مذهب اهل تسنن است یا فرقه بابیت در مرحله اولیه یا فرقه شیخیه که به مذهب تشیع و دین اسلام منتسب میشود. برخی فرقهها هم مستقل هستند و از آغاز کار یک راه مجزایی را برای خودشان انتخاب کردند؛ مثل فرقه بابیت که مستقل از اسلام عمل میکنند و احکام و عقایدش متفاوت است. حالا اینکه چقدر مبنا دارد بحث دیگری است ولی اینکه تلاش کرده متفاوت باشد او را در زمره فرقههایی قرار میدهد که مستقل از ادیان قبلی هستند.
از جهات سیاسی هم فرقهها به دستههای مختلف تقسیم میشوند. البته ذات همه فرقهها سیاسی است ولی برخی فرقهها به طور علنی رفتارها سیاسی از خودشان بروز میدهند ولی برخی فرقهها ترجیح میدهند در حاشیه باشند و در اجتماع حضور نداشته باشند و از سیاست هم کناره میگیرند؛ مثل فرقههای عزلتگرایی که در نقاط مختلف دنیا حضور دارند و گروههای مختلفی در این زمینه فعالند.
فرقهها از نظر اقتصادی هم قابل تقسیم بندی هستند. برخی فرقهها به صورت جدی و صریح در عرصههای اقتصادی ورود میکنند ولی برخی فرقهها سعی میکنند حداقل به صورت ظاهری نمای متفاوتی از خودشان بروز دهند.
با تمام این حرفهایی که زده شد واقعاً تقسیم بندی کردن فرقهها کار مشکلی است. به دلیل اینکه فرقهها بر اساس یک مبنا و معیار مشخصی عمل نمیکنند و بر اساس دیدگاههای رهبران خود که متاثر از شرایط زمانی و مکانی است عمل میکنند؛ لذا ممکن است در یک مقطع زمانی ادعایی داشته باشند و بگویند ما این رفتار را انجام میدهیم یا انجام نمیدهیم و در مقطعی دیگر کاملاً عکس آن عمل کنند؛ یعنی در یک بستر زمانی و مکانی کاری را انجام بدهند و در یک بستر زمانی و مکانی یک کار دیگر انجام دهند. لذا به رغم اینکه فرقهها قابل تقسیم بندی هستند اما این تقسیم بندیها نمیتواند چندان پایدار و دقیق باشد.
*به نظر شما تکثر فرقهها یک امری طبیعی و نتیجه اختلاف سلایق و اقتضائات جوامع بشری است یا یک امر برساخته است و افرادی مغرضانه این اقدام را انجام میدهند؟
دقیقاً هر دو جاری است؛ یعنی برخی فرقهها به دلیل اختلاف سلیقهها شکل میگیرد. مثلاً بعد از مرگ شوقی افندی اختلاف نظری که بین ادیان امرالله و میسون ریمی اتفاق افتاد بهائیان را به دو دسته بهائیان بیتالعدلی و بهائیان ارتدوکس تقسیم کرد. این امر ناشی از اختلاف نظری بود که در تعیین ولی امر داشتند. در عین حال برساختگی و نقش آفرینی برخی جریانات در تکثر فرقهها هم امری کاملاً بدیهی است و اتفاق افتاده است. اگر دوران مشروطیت و دوران قبل از مشروطیت نگاه کنید دولت انگلیس در ایجاد خیلی از فرقههای صوفیه در ایران و تکثیر آنها برای تضعیف نهاد مرجعیت دینی اقدام میکند. این امر با حمایت از جریانات صوفیه و بهائیت و شیخیه و حمایت از جریان اسماعیلیه اتفاق افتاد. فرقه اسماعیلیه از دوران حسن صباح در یک کمای تاریخی طولانی مدت فرو رفته بود و هرچند پیروانی داشت اما خیلی هیجان و خلجانی در اجتماع نداشت اما در دوران قاجاریه یکباره این جریان پا گرفت و بعد علیه دولت مرکزی قیام میکنند و مورد حمایت صریح دولت انگلستان قرار میگیرند تا جایی که پیشوای آنها یعنی آقا خان از سوی دولت انگلستان لقب پرنس میگیرد. این نشان دهنده این است که نقش آفرینی دولتهای مختلف و جریانات مختلف در تکثر فرقهها یک امر کاملاً بدیهی است و اتفاق افتاده است.
ادامه دارد.....
گردآورنده : پروانه مرادی سبزوار
منبع : خبرگزاری مهر , مشرق