بسم الله الرحمن الرحیم
تربیت ،بهترین ارث
فرزندان ثمره ی عمر و خلاصه شده ی آرزوها و خواسته های والدینشان هستند .
آن چیزی که از انسان بعد مرگ او می ماند نه مال و ثروت است و نه مقام و موقعیت بلکه فزرندان او هستند که یادآور اویند .فرزندانی که اگر صالح باشند نام نیک و یا حتی بد پدر و مادر را نیک و نیک تر می کنند و اگر بد باشند نام نیک نسل در نسل والدینش را گاهی بد می کند .
فرزند صالح تربیت کردن علاوه بر اینکه وظیفه ای اخلاقی و خانوادگی برای والدین است بلکه وظیفه ای اجتماعی نیز هست زیرا که این فرزندان هستند که جامعه ایند ه را می سازند و آن را تغییر می دهند .
در همین راستا امام علی علیه السلام نیز می فرمایند : « خَیرُ ما ورَّثَ الآباءُ اَلأَبناء اَلأَدَب[1]».
بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث میگذارد ، از خودش باقی میگذارد، همان تربیت اوست.
آدم می تواند با تربیت فرزند صالح حتی بعد از مرگ خود هم ارتباطش با دنیا قطع نشود زیرا که آن فزرند صالح خیر کثیری را به والدین می رساند .
اولویت اول والدین
والدین امروزی ما متاسفانه وقت زیادی راصرف تامین نیاز های مادی فرزندان می کنند در صورتی که نیاز های مادی در اولویت بعدی است و تریبت و تامین نیاز های روحی در اولویت های اول . زیراکه بچه ها ابتدا خاستار بودن والدین در کنارشان هستند و بعد تامین نیازهای مادی شان . اینکه کودکی احساس امنیت و ارامش داشته باشد مهم تر است از اینکه احساس غنی بودن داشته باشد و هر وسیله و خواسته ی مادی اش زود برطرف شود .
از طرفی تامین دیر تر خاسته های مادی جای جبران دارد اما اگر خاسته ی معنوی کودکی دیر بر آورده شود و یا برآورده نشود هزینه های جبران ناپذیری برای فرزند و حتی پدر و مادر به جا خواهد گذاشت .
امام علی علیه السلام می فرمایند : « لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغْلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وَلَدِك، فَإن یَکُن أهلُکَ و وَلَدُکَ أولیاءَ الله فَإنَّ اللهَ لا یُضیع أولیائَه[2]».
بیشتر مشغولیّات خویش را نسبت به خانواده و فرزندت قرار مده، چرا که اگر خانواده و فرزندت اولیاء خدا باشند، خدا آنها را فرو گذار نمیکند.
اساتید اخلاق تعابیر زیبایی داشتند و دارند که می گویند " تو برو و رابطه ی فرزندت را با خدا درست کن ...ایمانش را درست کن خدا رابطه فرزندت را با دنیا درست می کند با اخرت درست می کند وقتی رابطه اش را درست کردی دیگر غصه هیچ چیز را نخور "
خانواده ی غیرمتند
اگر می خواهید برای فرزندانتان کاری کنید بهتر از ثروت و مال و املاک این است که آن ها را غیرتمند بار بیاورید .غیرت انسانی داشتن فرزند نه غیرت حیوانی داشتن .اینگونه میشود که جامعه الهی می شود انسانی میشود .
فرزند که به دنیا می اید صفات انتسابی دارد که در فطرت او نهفته است لازم نیست به او بگویی خداجو باش مومن باش فطرت او امیخته به این معنا هاست و اصلا نباید چیزی را به فرزند تحمیل کنیم .
پس : تربیت یعنی ؟
گفتیم تربیت مهمترین کار و وظیفه ی والدین است و همینطور گفتیم که خداجو بودن و ویژگی های انسانی در همه ی کودکان از همان ابتدا که به دنیا می آیند هست پس اینجا یک سوال مطرح می شود : تربیت به چه معناست ؟
تربیت یعنی شکوفا کردن همان استعداد های فطری کودک .زیرا همان طور که گفتیم کودک در هنگام تولد استعداد های بالقوه ای دارد که تنها وظیفه ی والدین بالفعل کردن آن استعداد ها و ایجاد زمینه برای رشد آن استعداد ها می باشد .
زمین پاک فطرت کودک
اعمالی هستند که در وجود انسان ها نقش می بندد و جز ملکات و یا به تعبیری همان عادت ها می شود . کودک فطرتی دست نخورده و پاک دارد و هیچ ملکه ای در فطرت وی نیست .اما کودک در محیط خانواده که چشم باز میکند مجموعه ای از رفتار های مادر و پدر و خواهر و برادر ها را می بیند ، این افراد رشد یافته و دارای ملکات و رفتارهایی هستند .هر رفتاری از این ها سر بزند در وجود و فطرت کودک اثر دارد و روی ضمیر پاک و سفید کودک تاثیر میگذارد .در نتیجه باید مراقب بود .تربیت اینجا معنا پیدا می کند .باید مراقب بود تا ظرفیت ها و استعداد های کودک شکوفا شود و بتواند فطرت پاکش را با فعلیت برساند .
حال نقش پدر و مادر در الهی شدن فرزند چیست ؟
اولین محیطی که میخواهد فرزند را بسازد خانواده است و خانواده دارای غیرت الهی است و فزرند را آ« گونه باید تربیت کند اما مادر و پدر نقش مربی را داند . گاهی تسبیه میکنند به کسی که کشاورز است زمینی را زراعت می کند او زمین را شخم می زند و بذر می پاشد و مراقبت می کند اما در مورد فرزند کار آسان تر است زیرا زمین زرا خدا شخم زده و در فرزند زمینه آماده است و روح و وجود او پاک است و بذر را هم خدا پاشده که همان عقل است و تمام کارهای خوب و بد را می داند از طریق همان قوه ی عقلیه اما این قدرت تشخیص به صورت استعاداد هایی بالقوه است و به فعلیت نرسیده و وظیفه ی والدین به فعلیت رساندن این هاست
اگر بخواهیم به همان مثال کشاورز برگردیم در اینجا والدین وظیفه ی آبیاری را دارند .امام علی می فرمایند نیاز صاحب عقل به ادب مانند نیاز زرع است به باران .
بنابراین وظیفه ی والدین به فعلیت رساندن استعداد های فزرندان می باشد .والیدن باید برای فزرندان ملکات الهی ایجاد کنند با گفتار ش با رفتارش .
تربیت از طریق دیدن و شنیدن اتفاق می افتد بنابراین رفتار و گفتار اهمیت والاییی پیدا می کند بچه که به دنیا می آید هر رفتار و گفتاری را ضبط می کند و سرعت یادگیری او سریع و عمیق است و وقتی هم چیزی را یاد گرفت به همنی سادگی از ذهنش پاک نمیشود و بیرون هم نمیرود و همین ها شاکله ی وجودی فرزند را تشکیل میدهد
مثلا ما در روایاتمان تصیه هایی برای تربیت فزرند از همان ابتدای تولد داریم مثلا اذان گفتن در گوش راست و اقامه در گوش چپ که همین یعنی از همان ابتدای ورود فزرند به دنیا برایش توحید ونبوت را درونی میکنیم و در گوشش زمزمه می کنیم و او می شنود.
یا در روایتی دیگر داریم وقتی بچه دوسالش کامل شد به بچه بگوییم که بگوید لااله الا الله و هف مرتبه تکرار کند برای اینکه ملکه ی او بشود و بادش نرود .
اینها بعد گفتاری تربیت بود که تا شش سال
گی این بعد نیاز به اموختن دارد اما از شش سالگی به بعد وارد بعد دیداری میشویم.مثلا با خودت بیاور تا نماز بخواند و ببیند که تو هم نماز میخوانی. برایش توضیح بده کارت را و به او بیاموز .
و باز دوباره نباید فزرند رها شود به حال خود بلکه باید به فزرند به صورت گفتاری یادآوری کنیم و تکرار .تربیت خیلی ظرافت دارد. اگر می خواهیم فرزندانمان را الهی و خدایی تربیت کنیم نباید روش های نامناسب استفاده کنیم و یا خشونت و سختی در رفتار داشته باشیم. زیرا که فرزند زده می شود .باید فرزند را به شوق آورد و او را ترغیب کرد.
پی نوشت ها:
[1] اصول کافی، ج 8، ص 150.
[2] نهج البلاغه، حکمت352.
نویسنده: نرگس اکبری/کارشناس ارشد زنان و خانواده